1- هنگامي كه وسط يك مشكل شخصي هستم، چنان درگير آن ميشوم كه قادر به ديدن مسأله از بالا و بررسي واضح افكار و احساساتم در همان حال نيستم. |
|
|
|
|
|
2 - هرگاه سعي ميكنم نقش خودم را در يك مشكل تحليل كنم، گيج مي شوم. | |
|
|
|
|
... | |
|
|
|
|
11- وقت گذاشتن براي شناخت و درك افكار و احساساتم تقريباً هيچوقت كمكم نكرده است كه خودم را بهتر بشناسم. | |
|
|
|
|
12- هنگام يك تجربه دشوار هيچوقت سعي نميكنم افكار و احساساتي را كه درونم جاري ميشوند واقعاً درك كنم، چون اين كار برايم خيلي گيج كننده است. | |
|
|
|
|